دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع سیاست خارجی - دانلود رایگان
دانلود رایگان
دانلود رایگان
دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع سیاست خارجی با دید حقوقی 236 ص فایل ورددانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع سیاست خارجی با دید حقوقی 236 ص فایل ورد مقدمه : سوال)چرا كشورها در صحنه جهاني با هم تعامل دارند ؟ چرا كشورها منزوي نمي شوند؟ چرا نياز به آن مي شود كه كشورها با هم ارتباط برقرار كنند ؟ پاسخ)دلايل متعددي مي تواند باشد : 1ـ براي ايجاد صلح عدالت ، رفاه ، نياز به رفاه ، باعث دوستي كشورها با هم مي شود . به عنوان مثال : كشور آمريكا و پاكستان مراوده برقرار مي كند . آمريكا احساس مي كند كه به عدالت و صلح در صحنه جهاني كمك مي كند . و حتي باعث رفاه در داخل آمريكا و پاكستان مي گردد . اين نظر خوش بينانه است . اگر اين نظريه را بپذيريم علت خوش بينانه است . يعني به اين مفهوم كه در صحنه جهاني براي تعالي ، ارطبات برقرار مي كنيم كه اين تعالي براي عدالت صلح و رفاه مي باشد . در واقع بر اين فرض استوار است كه كشورها نيت خير دارند ، پس رهبران كشورها ذاتاً خوب هستند . بعبارتي انسانها خوبند ، و چون كشورها خوبند پس كشورها نيز با هم خوب هستند . بنابر اين كشورها اگر بخواهند ارتباط داشته باشند چيزهاي خوبي مثل صلح ، رفاه ، عدالت و ... است . اينها عقايد خوش بينانه است . اگر اين عقيده را بپذيريم ، اخلاق در صحنه جهاني مطرح مي شود . در نتيجه بايد بپذيريم كه اخلاق و سياست موثر است . چون كشورها براي رسيدن به اهداف بايد اخلاقي باشند. پس انكار خد پسندانه نيست و تفكر انسان دوستانه است . من همه چيز را براي خودم نمي خواهم . بنابر اين اخلاق ، مباحث اخلاقي و تفكرات اخلاقي تاييد در رفتار كشورها دارد ، گار كشوري با كشور ديگري روابط دوستانه برقرار كند ، به خاطر نياز اخلاقي است .دليل دوم: عده اي نظريه اول را كه مبتني بر اخلاق در صحنه جهاني است ، رد مي كنند . دليلي كه كشورها با هم تعادل دارند ، براي كسب قدرت است . سوال) سوالي كه در اينجا مطرح ميشود ، اين است كه كشورها از اين مراوده چه چيزي به دست مي آورند ؟ دليل اينكه آمريكا و پاكستان مراوده مي كند چيست ؟ آمريكا از اين ارتباط و مراوده دست به قدرت سياسي ، اقتصادي ، نظامي مي زند ، يعني اين رابطه باعث بهره مندي آمريكا در حيطه سياست ، سياست ، اقتصاد و ... مي شود . بنابر اين چون به نفع آمريكا است ، ارتباط برقرار مي كند . پاكستان نيز به همين دليل و براي نفعش ارتباط برقرار مي كند ، هر چند كه بهره ها يكسان نيست . آن كشوري بيشتر بهره به دست مي آورد كه قدرت بيشتري دارد . پس هر دو بهره اي به دست مي آورند . بنابر اين عده اي مي گويند ، دليل اينكه كشورها با هم مراوده دارند ، بخاطر كسب قدرت است . اين نگاه ، نگاه بسيار خوش بينانه نيست ، بد بينانه هم نيست . ولي واقع گرايانه است . اگر كشور a و b با هم مراوده دارند ، به خاطر اين است كه كه كشور a و b قدرت و منفعت بدست مي آورد . و كشور b هم از رابطه با a قدرت و منفعت كسب ميكند . پس براي هر دو منفعت است . هر چند يكسان نيست . اين نگاه بسيار واقع گرايانه است . . چرا كه اگر a با b رابطه دارد ، به خاطر كسب منفعت است انسانها ذاتاُ هم مي توانند خوب باشند و هم و هم مي توانند بد باشند . نظريه اول مي گويد كه انسانها همه ذاتاً خوبند ، ولي نظريه دوم مي گويد كه اينطور نيست . انسانها ممكن است كه خوب و هم بد باشند . چون اگر همه خوب باشند ، سعي مي كنيم سهم همه يكسان باشد ولي ميبينيم كه اينطور نيست . بعنوان مثال : آمريكا سهم سهم بيشتر مي برد اين نگاه مي گويد كه ، انسانها مي توانند بد باشند يا خوب . و چون كشورها از انسانها تشكيل شدند ميتوانند در ساست هم خوب باشند و هم بد . اگر اگر به كشور a اجازه داده شود ، مي تواند استثمارش مي كنند . براي همين است كه همه مي خواهند استثمارگر شوند نه مستعمره . پس كشورها اگر قدرت داشته باشند بهتر است تا بدون قدرت . سوال) در در اين نظريه چه چيز جاي ندارد ؟ اخلاق اين نظريه مي گويد كه ، اخلاق در سياست بي معني است . اما اخلاق مي تواندباشد ،ولي اخلاق مي تواند اخلاق موقعيتي باشد . يعني اگر به نفعت است ، اخلاقي عمل كن . نظريه اول مي گويد كه اخلاق حتماً هست و اگر هم باشد ، اخلاق موقعيتي است . و علت اينكه كشور a از اخلاق استفاده ميكند بخاطر اين است كه چون به نفعش مي باشد . نظريه دوم مي گويد كه ، اخلاق مطرح نيست . بعنوان مثال : آمريكا به افغانستان حمله نظامي مي كند ، هم بمب مي ريزد و هم مواد غذايي مي ريزد . ريختن غذا يك كار اخلاقي است . ولي اخلاقي است كه براي كسب قدرت و منفعت و سود اين اين كار را در حق مردم مردم افغان انجام مي داد . چرا كه افغانها مخالف حكومت خود هستند و بنابر اين بر عليه آمريكا نمي جنگد . سوال) چرا در جنگ جهاني دوم براي آلمانها غذا نريختند ؟ زيرا صرف نداشت و و منفعتي در كار نبود . به عبارت ساده تر، من اگر ضعيف هستم ، دوست دارم كه با من اخلاقي رفتار كنند . خرما دادن بعد از مرگ براي فردي كه ثروتمند است و گشاده دست نيست . اينجا اخلاق موقعيتي است . علت اينكه خرما مي دهند ، بخاطر اين است كه چون در آن منفعت است . اما فردي كه سرمايه دار است و هميشه گشاده دست مي باشد ، اخلاقي فكر مي كند . پس بايد هميشه گشاده دست بود ، ترحم موقع مرگ ، ناشي از ترس مي باشد . موقعي كه نبايد خرما بدهي و دادي ، در آن موقع پول خرج كني ، معتقد به اخلاق هستي . حال در سياست چگونه است ؟ در سياست نيز از روي ناچاري از اخلاق صحبت مي كنيد و چون فاقد قدرت هستيد ، صحبت از صلح ، عدالت و رفاه مي كنيد . كشورهاي فقير دائماً مي گويند كه صلح نيست. و هميشه صحبت از صلح ، عدالت مي كنند . چون فاقد آن هستند . اگر همان كشور ضعيغ يادش رود ، ديگر صحبت از عدالت نمي كند . مثلاً سازمان ملل صحبت از كشورهاي ضعيف و قوي مي كند . سوال)از كجا مي دانيد كه عراق صلح طلب نيست ؟ پاسخ) چون چون به كشور ضعيف تر از خودش حمله كرد . پس كشورهايي كه از اخلاق صحبت مي كنند ،ناشي از ضعفشان است . گاهي صحبت از اخلاق ناشي از اعتقاد ما به اخلاق است و يا موقعي ناشي از ضعف ما است . اگر كسي قدرت دارد و صحبت از اخلاق مي كند ، موقعي است و در يك مقطعي به نفعش است . مثلاً آمريكا يك موقع صحبت از بازدارندگي هسته اي مي كند . ولي خودش داراي بمب اتم است . پس به نفع خودش است كه براي شما بد و براي من خوب است . سوال)در تاريخ دنيا ، فرضاً كدام دو عقيده با واقعيت نزديكتر است ؟ پاسخ)نظريه دوم واقعيت جهان نشان مي دهد دومي به نظر مي رسد بيشتر شاهد آن شاهد آن بوديم و بيشتر ناظر آن بوديم . بايد بين واقعيات و آرمانها تفكيك قائل شويم . بعنوان نمونه زندگي كردن در دوره قاجار بهتر است . ولي واقعيت اين است كه الان در اين دوران هستيم . پس نظريه دوم غالب تر است. نه اينكه ما اينطور دوست داريم . اگر اخلاق را در سياست مطرح كنيم ، مي بازيم . چون اخلاقي فكر كردن نفي مي كند كه كه حقوق حقه ديگر كشورها را از بين بردن ، تجاوز به ديگر كشورها و ... اگر اين كارها را هم انجام ندهيم ضعيف مي شويم و ديگران مي برند و جلو ميروند . حتي اگر بپذيريم كه نظريه اول درست است و حتي اگر بپذيريم كه كشورها اخلاقي اند و به خاطر صلح وعدالت مراوده مي كنند و فرض مي كنيم كه علت اصلي مراوده اين است . براي اينكه ايجاد صلح كنيم و براي اينكه تجاوز در جهان صورت نگيرد و عدالت در جهان برقرار شود و كشوري رفاه ايجاد كند و نگذارد كشورها فقير شوند نياز به قدرت دارد . حتي براي ايجاد صلح قدرت لازم است كه نگذارد كسي تجاوز به كشور ديگر كند. حتي براي ايجاد عدالت هم قدرت لازم است . براي اينكه جلوي كشورهاي ناعادل را بگيريم بايد قدرت داشته باشيم . مثال : براي اينكه از منزل ما سرقت نشود ، بايد يكسري تسهيلات ، امكانات و وسايل دزدگير را بكار برد . مثلاً ديوار و حصار بكشيم و ... پس بدون انجام دادن اين كارها نمي توان جلوي سرقت را گرفت . نتيجتاً براي ايجاد عدالت ، صلح و ... قدرت لازم است . دليل اينكه به آمريكا حمله نميشود ، چون قدرت دارد . حتي براي خوب ماندن و اخلاقي بودن نياز به قدرت است . قدرت به دنبال خودش اخلال را هم مي آورد . كشور فقير نمي تواند اخلاقي باشد . كسي كه دزدي مي كند ، كسي است كه گرسنه است . كشوري هم كه تجاوز مي كند ، صلح دوست نيست . چون ديگران فرصت را ايجاد مي كنند كه بد باشد . بنابر اين اگر كشورها داراي قدرت باشند ، اتوماتيك وار عدالت و صلح بوجود مي آيد . اگر همه كشورها قوي باشند ، جنگ بوجود نمي آيد و به ضعفا حمله نمي شود . بالاخره منابع كشورهاي ضعيف استثمار نمي شود . سوال)چرا كشور آمريكا هيچوقت به فرانسه حمله نميكند و مردمش را استثمار نمي كند ؟ پاسخ)زيرا فرانسه قدرت دارد و در رفاه است . مردمش هم اين اجازه را به آمريكا نمي دهند . حال آمركا به عراق حمله مي كند . چرا كه عراق ضعيف است . همين آمريكا منابع كشورهايي چون عربستان را استثمار مي كند . چون ضعيف است . بنابر اين قدرت به دنبال خودش رفاه و صلح را مي آورد . و به دنبال عدالت مي آورد . اين به اين مفهوم نسيت كه كسي به كشور قدرتمند حمله نمي كند ، حمله مي كند ولي با شكست مواجه مي شود . مانند حمله ژاپن به آمريكا . نكته : 1ـ احتمال حمله به كشورهاي قدرتمند نسبت به كشورهاي ضعيف كمتر است . 2ـ احتمال استثمار كشورهاي قدرتمند نسبت به كشورهاي ضعيف كمتر است . كشور قدرتمند احتمال ايجاد صلح و عدالت ، در مقام مقايسه با كشور ضعيف ، برايش بيشتر است . پس قدرت خوب است . هم ميشود به نفع خوب و بد از آن استفاده كرد ، و نداشتن آن محققاً به جنگ مبدل مي شود . و دارا بودن آن محققاً به صلح مبدل ميشود . در جهان سياست قدرت محور اصلي است . بنابر اين كشورهاي قدرتمند ، منافع بيشتري دارند . رعايت كردن موازين اخلاقي در امر سياست ، خوب نيست . چرا كه منجر به ضعف و از بين رفتن منافع ملي مي شود . دریافت فایل جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |